سيد ابوالفضلسيد ابوالفضل، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

نازدونه يكي يه دونه

بهونه گیری نازدونه در عروسی

1390/2/13 13:21
1,254 بازدید
اشتراک گذاری

نازدونه ی عزیزم روز پنج شنبه18/1/90عروسی رفیق دایی قاسم دعوت بودیم واین خانواده رسم داشتند بعدازتمام شدن عروسی پدرداماد با اسلحه ی شکاری  تیر هوایی بزنند.  خلاصه گلم خیلی خسته شده بودی و بی تابی می کردی وقتی آهنگ ها تمام میشد میگفتی مامان عروسی تمام شد بریم خونه؛ بعد دوباره آهنگ بعدیniniweblog.comشروع می شد و متوجه میشدی که عروسی تمام نشده.

 این قضیه چند بار تکرارشد...

دنبال بهانه میگشتی تا بری بیرون وهی می گفتی می خوام برم پیش دایی، نازنینم بهت اجازه ندادم که بری به خاطراینکه می ترسیدم دایی عزیزتو پیدا نکنی و کسی نباشه ازت مواظبت کنه ولی مدام اسرار می کردی؛

 ساعت 23:50بود

بالاخره راضی شدم بری پیش دایی . تقریبا عروسی تمام شده بود ونوبت شلیک اسلحه بود.محبوبم تا می خواستی از در خارج شوی صدای شلیک گلولهniniweblog.comرا شنیدی خیلی ترسیدی وگفتی مامانی «من پیش دایی نمی رم چون دارن میکشند» ومن وقتی این حرف روشنیدم خیلی خندیدم. تو هم  پیش من موندی واز ترس اینکه کسی شمارونکُشَد خوابت برد.Sleeping

 جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  
..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه
 ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

عسل. مامان ابوالفظل
12 اردیبهشت 90 20:49
الهی فسقلی خاله.
مامان باباي روژا
13 اردیبهشت 90 10:03
الهي كوچولوي شما هم محفوظ باشه لينك شدين
maman rozita
13 اردیبهشت 90 10:58
salam mamane mehraboone abolfazl ishala khoda pesare goleto hefz kone mamnoon az hozoore garmet azizam manam shomaro link kardam
مامان شیدا
13 اردیبهشت 90 16:19
سلام دوست عزیز ممنون که به پارسای من سر زدین حتما شما رو لینک میکنم ...و ابوالفضل جونمو میبوسم .
مامان قندعسل
13 اردیبهشت 90 17:14
مامان ماهان
15 اردیبهشت 90 17:53
الهی.....
مامان شیما وحدیث
18 اردیبهشت 90 2:01
سلام مامان ابوالفضل خان خوبی .من وبلاگتون وتازه پیدا کردم .ببینم نکنه آبادان یا خرمشهرزندگی میکنی.فکرکنم همشهری باشیم .
دفعه ی بعد حرف بابایی روگوش کن .
به ماهم سربزن


ممنون از حضور گرمتون.بله درست حدس زدید ما خرمشهر زندگی می کنیم.