کمک کردن نازدونه به مامانی
دریا باش تا بعضی ها از با تو بودن لذت ببرند ،و بعضی هاکه لیاقت دیدن تو را ندارند غرق شوند...
سلام سلام سلام
عزیز دلم این روزا چه طلا شدی و همیشه دوست داری به مامان کمک کنی البته این رو بگم که وقتی دوساله بودی کمک می کردی ولی کمکت با خسارت زیادی بود مثلاً می گفتی مامان ظرف بده من ببرم وقتی میبردی دستت به سینک نمی رسید مجبور بودی پرت کنی و ظرف می شکست.ولی دوست داشتی کمک کنی و به این نتیجه رسیدم که هر وقت می خوای کمک کنی بغلت کنم تا ظرفی نشکنه.
ولی الان بزرگ شدی و می دونی که نباید پرت کنی و چون هنوز دستت به سینک نمی رسه صند لی رو اول جا سازی میکنی وبعد میای دنبال ظرف و در شستن ظرف هم کمک می کنی.
این هم بگم که دستام به آب حساسیت داره و دکتر هم توصیه کرده بود که دستام نباید زیاد به آب بره و تو هم که بهونه دستت بود می گی مامانی شما نشور دستت اوفه(زخمی) می شه که بیشتر آب بازی کنی.
این هم از توپسر گلم که در آشپزی به مامانی کمک می کنی
این عکس پایین هم در حال جارو کردن خونه که واقعاً خوب تمیز می کنی.دست کو چولوت درد نکنه الهی دورت بگردم عزیزم.
در آویزون کردن لباس هم بهم کمک می کنی و خلاصه پسر خیلی خیلی خوبی هستی.خیلی دوست دارم و برات میمیرم
دو روز پیش می خواستم حیاط رو بشورم اول برات کارتون گذاشتم تا سر گرم بشی ومن سریع حیاط رو بشورم .همین که رفتم توی حیاط گفتی مامان کجا میری .من هم که می خواستم رد گم کنم ,گفتم چه کارتون قشنگی داره می ده نگاه کن و رفتم بیرون ولی تا صدای آب رو شنیدی زود اومدی و گفتی بذار من بشورم تو هم که دوست داشتی آب بازی کنی قبول کردم بالا خره دو تایی حیاط رو شستیم.
خیلی خوب بود چون آب بازی اون هم تو فصل گرما خیلی میچسبه تو هم حسابی خیس شده بودی وداشتی می لرزیدی ولی دوست نداشتی آب بازی رو ول کنی مجبور شدم به زور بیارمت داخل, تا لباستو در آوردم گفتی مامان اول برم زیر پتو گرم بشم بعد لباسامو بپوشون.